میرزا آقاخان کرمانی:ایا ملک ایران انوشه بزی همیشه زتو دور دست بدی
❈۱❈
ایا ملک ایران انوشه بزی
همیشه زتو دور دست بدی
خوشا روزگاران فرخ زمان
که روم و فرنگ از تو جستی امان
❈۲❈
بسی خرم آن روزگار خوشی
که بودت به هر سوی لشکرکشی
همی یاد بادا از آن روزگار
که استنبولت بود جای شکار
❈۳❈
همه ایلغارت به آباد و بوم
همه ترک تازت به یونان و روم
خوشا آن چنان روزگار کهن
که می تاختی تا ختا و ختن
❈۴❈
زهی عصر و فرخ زمانی که باج
تو را آمد از مصر و از کارتاج
خجسته زمانی که در هند و چین
نبشتند نام تو را بر نگین
❈۵❈
چه خوش بودی آن روز فرخ سرشت
که استرخ تو بود باغ بهشت
خوش آن عصر رخشان با ناز و نوش
که زرنوشت آباد بودی به شوش
❈۶❈
مبارک بد آن عهد فرخنده باز
که بودی عروس جهان شهر راز
خوشا روزگاری که در اکبتان
خرامان به هر سوی بودی بتان
❈۷❈
خنک روز خرم چون او روزگار
که در بلخ برپا بدی نوبهار
خوش آن روز فرخنده ی دلستان
که چون گلستان بود زابلستان
❈۸❈
کنم یاد آن روز با دار و برد
که شاپور طرح نشابور کرد
خوشا آن چنان روز با گیر و دار
که کشتی به دریات بودی هزار
❈۹❈
نبد هیچ کس را همی تاب تو
نشسته به هرجای ستراب تو
خوش آن روزگاران سور و سرور
که بد مردم تو دو ره صد کرور
❈۱۰❈
چه خرم بد آن روز بی درد و رنج
که آکنده بودی زمینت به گنج
سپاه تو بودی همه کوچ کوچ
زافغان و لاچین و کرد و بلوچ
❈۱۱❈
زپنجاب بودی به سودان سپاه
مدی داشت مکدونیا را نگاه
فزونت سواران نیزه گذار
کمان آورانت برون از شمار
❈۱۲❈
خوش آن دم که خسرو زایران زمین
همی تاخت تا پیش دریای چین
خوش آن روز خرم که کاوس کی
به سودان و مصر اندر افکند پی
❈۱۳❈
خوش آن روزگاران که اسپندیار
برآورد از قوم سیتا دمار
شکسته شد از وی ده و نه سپاه
به بند گران بست ده پادشاه
❈۱۴❈
خوش آن روز میمون که فرخ زریر
سرشاه اسپرته آورد زیر
همه ملک یونانیان کرد پست
به آتینه بگزید جای نشست
❈۱۵❈
خوش آن عصر فرخ که شاه اردشیر
همه مردم آتنه کرد اسیر
کنونت به تن هیچ نیرو نماند
تو گویی که در دشت آهو نماند
❈۱۶❈
از آن پهلوانان و اسب و سلیح
نمانده به جا جز فسون و مزیح
دلیرانت امروز نازک بدن
نبرد آورانت همه سیم تن
❈۱۷❈
وزیران کشور منیجک نهاد
امیران لشکر بت حور زاد
سپهدار جنگی به زخم درشت
به بزم و به رزم آوریدند پشت
کامنت ها