میرزا آقاخان کرمانی:تو ای گاه و دیهیم شاهنشهی که بی تو مبادا مهی و بهی
❈۱❈
تو ای گاه و دیهیم شاهنشهی
که بی تو مبادا مهی و بهی
خنک روز کاندر تو بد جمشید
که آورد بس نیکوی ها پدید
❈۲❈
خنک روز کاندر تو بد زردهشت
که اهریمن بدکنش را بکشت
خوش آن روزگار کیومرث شاه
کزو شد پدیدار دیهیم و گاه
❈۳❈
خجسته بدی گاه اوکشتره
که تازه شد از وی جهان یکسره
به گاه فریدون همایون بدی
زمان منوچهر میمون بدی
❈۴❈
همایون بدی گاه ارباس گرد
که او کرد بر نینوا دست برد
خجسته بماندی پس از کیقباد
همان درگه طوس نوذر نژاد
❈۵❈
به هنگام کی آرش نامور
گرفتی همه خاور و باختر
به دوران اکمین کرکس نژاد
همه خاک شامات دادی به باد
❈۶❈
همایون بدی گاه کاووس کی
همان وقت کیخسرو نیک پی
چو مهری که بیرون بیاید زمیغ
گرفتی همه روی گیتی به تیغ
❈۷❈
مبارک بدی وقت اسپندیار
همان گاه فرخ زریر سوار
که روی زمینت همه بنده بود
به فرمان و رأیت سرافکنده بود
❈۸❈
خجسته به هنگام شاه اردشیر
همان گاه داراب ارزاس پیر
به وقت جهان جوی ساسان نژاد
جهان را نمودی پر از مهروداد
❈۹❈
همان گاه شاپور فرخنده رای
ابر تارک قیصرت بود پای
در ایام فرخ قباد گزین
پر از دانش و داد کردی زمین
❈۱۰❈
به هنگام نوشیروان بزرگ
یکی کردی آبشخور میش و گرگ
در فرهی بر تو اکنون ببست
که آن فر و برز مهین گشت پست
❈۱۱❈
شد آن تخمه ویران و ایران همان
برآمد همه کامه ی بدگمان
گزند آمد از پاسبان بزرگ
شبان شد به جان رمه هم چو گرگ
❈۱۲❈
مگر روز بدبختیت شد پدید؟
سیه گشت آن بخت و روز سپید
که نفرین بر این بخت ناخوب باد
سزد گر نباشیم از آن هیچ شاد
کامنت ها