اهلی شیرازی:ساقی از آن نوگل باغم نواز خاطر این بلبل با غم نواز
❈۱❈
ساقی از آن نوگل باغم نواز
خاطر این بلبل با غم نواز
سوزم ازین مشعل شب سوز چند
تا سحر از اول شب سوز چند
❈۲❈
از رخ خورشید کن آن طره باز
پرده کش از دیده آن جره باز
بازکن آنزلف دل آرا چو شست
گرچه شد آن بند دل اما خو شست
❈۳❈
کی که چو او حاکم و والی نژاد
ابن عممی داشته عالی نژاد
همسر سرو آن گل نوخاسته
بر گل او سنبل نو خاسته
❈۴❈
لعل وی از سبره تر خازنیش
حافظ آن لعل شکر خازنیش
از پی او کز غم او خسته بود
خاطرش از نشتر مو خسته بود
❈۵❈
از لب خود داخل گل قند کرد
خسته دلی مایل گلقند کرد
لشکر خط تاخته بر رومیان
هند وی او بسته از آن رومیان
❈۶❈
ناوک او را سر مه پی سپر
نی زده بر ناوک و بر نی سه پر
ماهی جان جوشن آن پیکرش
ناوک او رشته جان پی گرش
❈۷❈
جم لقب از جمجمه افزون ز جاه
یوسف وی آمده بیرون ز چاه
جم شده هم گلرخ و هم پیلتن
کرده خم اندر بر جم پیل تن
❈۸❈
وارث ملک از همه خیر آگهی
رغبت ملک آمده ویرا گهی
کامنت ها