اهلی شیرازی:بود یارب که از پروانه جود برافروزی دلم را شمع مقصود
❈۱❈
بود یارب که از پروانه جود
برافروزی دلم را شمع مقصود
ز توفیقم نمایی راه تحقیق
چراغی بخشیم از نور توفیق
❈۲❈
دلم پروانه جانسوز سازی
به شمع دل شب من روز سازی
چراغ دل که مرد از ظلمت تن
ز برق عشق بازش ساز روشن
❈۳❈
چو شمعم گرمیی از سوختن ده
مرا از سوختن افروختن ده
دل پرسوز من از سوز داغی
برافروزان چو فانوس چراغی
❈۴❈
رهان زین ظلمتم از برق آهی
ببخش از بخت سبزم خضر راهی
دل من مخزن اسرار خود کن
چو شمعش روشن از انوار خود کن
❈۵❈
رهی بنمایم از شمع معانی
مرا روشن کن اسرار نهانی
به چشم من نما از سرمایه غیب
پری رویان معنیهای بی عیب
❈۶❈
حدیث روشنم عقد گهر کن
چراغ مجلس اهل نظر کن
دلم انور کن از نور نظامی
کمال سعدی ام ده در تمامی
❈۷❈
چو حافظ شاهی الهامیم بخش
نوای خسروی چون جامیم بخش
نی کلک مرا گردان شکرریز
چو شمعش ده زبان آتش انگیز
❈۸❈
که چون از شمع و از پروانه گوید
رخ مردم چو شمع از گریه شوید
کامنت ها