احمد پروین:جلبک از تشنگی سنگ به هم می ریزد شعر یک آدم دلتنگ به هم می ریزد
❈۱❈
جلبک از تشنگی سنگ به هم می ریزد
شعر یک آدم دلتنگ به هم می ریزد
رفتی ای ماه ولی کاش که می دانستی
ضربان دل شبرنگ به هم می ریزد
❈۲❈
قفس آهنی و اشک قناری تا کی
مشق زندان مرا زنگ به هم می ریزد ؟
رقص من با همه ساز خودش می بیند
می برد دستی و آهنگ به هم می ریزد
❈۳❈
پرچم صلح من و موی سپیدم آیا
رسم پیچیدۀ این چنگ به هم می ریزد ؟
عاشقی با هوسی نام به هم می پیچد
عاشقی با نفسی ننگ به هم می ریزد
کامنت ها