احمد پروین:از من گذشت عشق و در من اثر گذاشت بر دیده خون دل و لهیب جگر گذاشت
❈۱❈
از من گذشت عشق و در من اثر گذاشت
بر دیده خون دل و لهیب جگر گذاشت
او پیش من نشست و گفتم به التماس
باشد که بندگی کنمت من مگر گذاشت
❈۲❈
بر دست من نوشت که نه لایق منی
آنقدر مطمئن که دو تا ضربدر گذاشت
خرسند از این شدم که دلم را ربوده است
یک نیمه شب به طعنه دلم پشت در گذاشت
❈۳❈
در زلف اوست رقص طربناک حلقه ها
هر حلقه را برای سر یک نفر گذاشت
گفتم که میدهم صنما سر به کوی تو
با خنده در مقابلم هفتاد سر گذاشت
❈۴❈
بگذشت عمر من و من افسوس می خورم
از بس فلک مرا ز خود بی خبر گذاشت
کامنت ها