احمد پروین:از من نخواه کز دل آزاد بگذرم از بیستون و تیشۀ فرهاد گذرم
❈۱❈
از من نخواه کز دل آزاد بگذرم
از بیستون و تیشۀ فرهاد گذرم
دشت سکوت اگرچه که جولانگه من است
شاید سوار مرکب فریاد بگذرم
❈۲❈
هرگز نمی شود که سر چار راه فقر
شاد از کنار کودک نا شاد بگذرم
بگذشته ام ز دین خرافات خیز جهل
اما نه از صحیفۀ سجاد بگذرم
❈۳❈
مانند گرد باد سرم گیج می رود
از شوره زار عقل چنان باد بگذرم
گنجینۀ عتیقه ترین عشق عالمم
ویرانه ام خوش است از آباد بگذرم
❈۴❈
می میرم آفتاب مرا خاک می کند
مثل غبار از گذر یاد بگذرم
بالم شکست باز هوس ، من کبوترم
هرگز نخواه از سر صیاد بگذرم
کامنت ها