احمد شاملو:۱ چرکمردگیِ پُرجوش و جنجالِ کلاغان و
❈۱❈
۱
چرکمردگیِ پُرجوش و جنجالِ کلاغان و
سپیدیِ درازگوی برف...
❈۲❈
تهسُفرهی تکانیده به مرزِ کَرت
تنها حادثه است.
❈۳❈
مردِ پُشتِ دریچهی زردتاب
به خورجینِ کنارِ در مینگرد.
جهان
❈۴❈
اندوهگن
رها شده با خویش.
و در آن سوی نهالستانِ عریان
هیچ چیز از واقعه سخنی نمیگوید.
❈۵❈
۲۱ بهمنِ ۱۳۷۵
❈۶❈
۲
آسمان
بیگذر از شفق
❈۷❈
به تاریکی درنشست.
دودِ رقیق
از در و درزِ بام
❈۸❈
بوی تپاله میپراکَنَد.
کنارِ چراغِ کلبه
نقلی ناشنیده میگوید بوتهی زرد و سُرخِ سَربند
❈۹❈
و در تَویلهی تاریک
هنوز از گُردهی یابوی خسته
بخار بر میخیزد.
❈۱۰❈
۳۱ بهمنِ ۱۳۷۵
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها