احمد شاملو:میانِ خورشیدهای همیشه زیباییِ تو
❈۱❈
میانِ خورشیدهای همیشه
زیباییِ تو
لنگریست ــ
خورشیدی که
❈۲❈
از سپیدهدمِ همه ستارگان
بینیازم میکند.
نگاهت
❈۳❈
شکستِ ستمگریست ــ
نگاهی که عریانیِ روحِ مرا
از مِهر
جامهیی کرد
❈۴❈
بدانسان که کنونم
شبِ بیروزنِ هرگز
چنان نماید که کنایتی طنزآلود بوده است.
❈۵❈
و چشمانت با من گفتند
که فردا
روزِ دیگریست ــ
❈۶❈
آنک چشمانی که خمیرْمایهی مِهر است!
وینک مِهرِ تو:
نبردْافزاری
تا با تقدیرِ خویش پنجه در پنجه کنم.
❈۷❈
□
آفتاب را در فراسوهای افق پنداشته بودم.
❈۸❈
به جز عزیمتِ نا به هنگامم گزیری نبود
چنین انگاشته بودم.
آیدا فسخِ عزیمتِ جاودانه بود.
❈۹❈
□
میانِ آفتابهای همیشه
❈۱۰❈
زیباییِ تو
لنگریست ــ
نگاهت
شکستِ ستمگریست ــ
❈۱۱❈
و چشمانت با من گفتند
که فردا
روزِ دیگریست.
❈۱۲❈
شهریور ۱۳۴۱
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها