احمد شاملو:من باهارم تو زمین من زمینم تو درخت
❈۱❈
من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار ــ
نازِ انگشتای بارونِ تو باغم میکنه
❈۲❈
میونِ جنگلا تاقم میکنه.
تو بزرگی مثِ شب.
اگه مهتاب باشه یا نه
❈۳❈
تو بزرگی
مثِ شب.
خودِ مهتابی تو اصلاً، خودِ مهتابی تو.
❈۴❈
تازه، وقتی بره مهتاب و
هنوز
شبِ تنها
باید
❈۵❈
راهِ دوریرو بره تا دَمِ دروازهی روز ــ
مثِ شب گود و بزرگی
مثِ شب.
❈۶❈
تازه، روزم که بیاد
تو تمیزی
مثِ شبنم
مثِ صبح.
❈۷❈
تو مثِ مخملِ ابری
مثِ بوی علفی
مثِ اون ململِ مه نازکی:
❈۸❈
اون ململِ مه
که رو عطرِ علفا، مثلِ بلاتکلیفی
هاج و واج مونده مردد
میونِ موندن و رفتن
❈۹❈
میونِ مرگ و حیات.
مثِ برفایی تو.
تازه آبم که بشن برفا و عُریون بشه کوه
❈۱۰❈
مثِ اون قلهی مغرورِ بلندی
که به ابرای سیاهی و به بادای بدی میخندی...
□
❈۱۱❈
من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار،
❈۱۲❈
نازِ انگشتای بارونِ تو باغم میکنه
میونِ جنگلا تاقم میکنه.
مهرِ ۱۳۴۱
❈۱۳❈
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها