احمد شاملو:۱ سرودِ مردِ سرگردان
❈۱❈
۱
سرودِ مردِ سرگردان
مرا میباید که در این خمِ راه
در انتظاری تابسوز
❈۲❈
سایهگاهی به چوب و سنگ برآرم،
چرا که سرانجام
امید
از سفری بهدیرانجامیده باز میآید.
❈۳❈
به زمانی اما
ای دریغ!
که مرا
❈۴❈
بامی بر سر نیست
نه گلیمی به زیرِ پای.
از تابِ خورشید
❈۵❈
تفتیدن را
سبویی نیست
تا آبش دهم،
و برآسودنِ از خستگی را
❈۶❈
بالینی نه
که بنشانمش.
□
❈۷❈
مسافرِ چشمبهراهیهای من
بیگاهان از راه بخواهد رسید.
❈۸❈
ای همهی امیدها
مرا به برآوردنِ این بام
نیرویی دهید!
۲۹ اردیبهشتِ ۱۳۴۲
❈۹❈
۲
سرودِ آشنایی
کیستی که من
❈۱۰❈
اینگونه
بهاعتماد
نامِ خود را
با تو میگویم
❈۱۱❈
کلیدِ خانهام را
در دستت میگذارم
نانِ شادیهایم را
با تو قسمت میکنم
❈۱۲❈
به کنارت مینشینم و
بر زانوی تو
اینچنین آرام
به خواب میروم؟
❈۱۳❈
□
کیستی که من
❈۱۴❈
اینگونه به جد
در دیارِ رؤیاهای خویش
با تو درنگ میکنم؟
۲۹ اردیبهشتِ ۱۳۴۲
❈۱۵❈
۳
کدامین ابلیس
❈۱۶❈
تو را
اینچنین
به گفتنِ نه
وسوسه میکند؟
❈۱۷❈
یا اگر خود فرشتهییست
از دامِ کدام اهرمنات
بدینگونه
هُشدار میدهد؟
❈۱۸❈
تردیدیست این؟
یا خود
گامْصدای بازپسین قدمهاست
❈۱۹❈
که غُربت را به جانبِ زادگاهِ آشنایی
فرود میآیی؟
۳۰ اردیبهشتِ ۱۳۴۲
❈۲۰❈
۴
سرود برای سپاس و پرستش
❈۲۱❈
بوسههای تو
گنجشکَکانِ پُرگوی باغاند
و پستانهایت کندوی کوهستانهاست
و تنت
❈۲۲❈
رازیست جاودانه
که در خلوتی عظیم
با مناش در میان میگذارند.
❈۲۳❈
تنِ تو آهنگیست
و تنِ من کلمهیی که در آن مینشیند
تا نغمهیی در وجود آید:
سرودی که تداوم را میتپد.
❈۲۴❈
در نگاهت همهی مهربانیهاست:
قاصدی که زندگی را خبر میدهد.
❈۲۵❈
و در سکوتت همهی صداها:
فریادی که بودن را تجربه میکند.
۳۱ اردیبهشتِ ۱۳۴۲
❈۲۶❈
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها