احمد شاملو:میچکد سمفونیِ شب آرام
❈۱❈
میچکد سمفونیِ شب
آرام
روی دلتنگیِ خاموشِ غروب.
❈۲❈
مغرب
از آتشِ افسردهی روز
بیصدا میسوزد.
❈۳❈
میبرد نغمهی دلتنگی را
بادِ جنوب
تا کند زمزمه بر بامِ هوا.
نیست حرفی به لبانش
❈۴❈
لیکن
مانده با خامُشیاش مطلبها.
میپرد موجزنان بازمیآید به فرود
❈۵❈
همچون آن سایهی لغزانِ شبکور،
هیهیِ چوپان
از دور.
❈۶❈
میخزد مار
چون آن جادهی پیچانِ چون مار.
در سراشیبیِ غوغاگرِ رود.
❈۷❈
□
بیکه از خیمهی رازش بهدرآید
وه که میخواند
❈۸❈
جنگل
چه بهشور!
۱۳۳۸
❈۹❈
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها