احمد شاملو:چه بیتابانه میخواهمت ای دوریات آزمونِ تلخِ زندهبهگوری! چه بیتابانه تو را طلب میکنم...
چه بیتابانه میخواهمت ای دوریات آزمونِ تلخِ زندهبهگوری!
چه بیتابانه تو را طلب میکنم!
چه بیتابانه تو را طلب میکنم!
❈۱❈
بر پُشتِ سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست.
❈۲❈
و فاصله
تجربهیی بیهوده است.
بوی پیرهنت،
❈۳❈
اینجا
و اکنون. ــ
کوهها در فاصله
❈۴❈
سردند.
دست
در کوچه و بستر
حضورِ مأنوسِ دستِ تو را میجوید،
❈۵❈
و به راه اندیشیدن
یأس را
رَج میزند.
❈۶❈
بینجوای انگشتانت
فقط. ــ
و جهان از هر سلامی خالیست.
❈۷❈
فروردینِ ۱۳۵۴
رم
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها