احمد شاملو:برای ع. پاشایی
❈۱❈
برای ع. پاشایی
قیلولهی ناگزیر
در تاقتاقیِ حوضخانه،
❈۲❈
تا سالها بعد
آبی را
مفهومی از وطن دهد.
❈۳❈
امیرزادهیی تنها
با تکرارِ چشمهای بادامِ تلخش
در هزار آینهی ششگوشِ کاشی.
❈۴❈
لالای نجواوارِ فوّارهیی خُرد
که بر وقفهی خوابآلودهی اطلسیها
میگذشت
تا سالها بعد
❈۵❈
آبی را
مفهومی
ناگاه
از وطن دهد.
❈۶❈
امیرزادهیی تنها
با تکرارِ چشمهای بادامِ تلخش
در هزار آینهی ششگوشِ کاشی.
❈۷❈
روز
بر نوکِ پنجه میگذشت
از نیزههای سوزانِ نقره
❈۸❈
به کجترین سایه،
تا سالها بعد
تکرّرِ آبی را
عاشقانه
❈۹❈
مفهومی از وطن دهد
تاقتاقیهای قیلوله
و نجوای خوابآلودهی فوّارهیی مردّد
بر سکوتِ اطلسیهای تشنه
❈۱۰❈
و تکرارِ ناباورِ هزاران بادامِ تلخ
در هزار آینهی ششگوشِ کاشی
سالها بعد
سالها بعد
❈۱۱❈
به نیمروزی گرم
ناگاه
خاطرهی دوردستِ حوضخانه.
❈۱۲❈
آه امیرزادهی کاشیها
با اشکهای آبیات!
آذرِ ۱۳۵۵
❈۱۳❈
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها