احمد شاملو:همه لرزشِ دست و دلم
❈۱❈
همه
لرزشِ دست و دلم
از آن بود
که عشق
❈۲❈
پناهی گردد،
پروازی نه
گریزگاهی گردد.
❈۳❈
آی عشق آی عشق
چهرهی آبیات پیدا نیست.
□
❈۴❈
و خنکای مرهمی
بر شعلهی زخمی
نه شورِ شعله
❈۵❈
بر سرمای درون.
آی عشق آی عشق
چهرهی سُرخات پیدا نیست.
❈۶❈
□
غبارِ تیرهی تسکینی
❈۷❈
بر حضورِ وَهن
و دنجِ رهایی
بر گریزِ حضور،
سیاهی
❈۸❈
بر آرامشِ آبی
و سبزهی برگچه
بر ارغوان
❈۹❈
آی عشق آی عشق
رنگِ آشنایت
پیدا نیست.
❈۱۰❈
۱۳۵۱
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها