گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

احمد شاملو:دست بردار ازین هیکلِ غم که ز ویرانیِ خویش است آباد.

❈۱❈
دست بردار ازین هیکلِ غم که ز ویرانیِ خویش است آباد.
دست بردار که تاریکم و سرد چون فرومرده چراغ از دَمِ باد.
❈۲❈
دست بردار، ز تو در عجبم به دَرِ بسته چه می‌کوبی سر.
نیست، می‌دانی، در خانه کسی سر فرومی‌کوبی باز به در.
❈۳❈
زنده، این‌گونه به غم خفته‌ام در تابوت.
حرف‌ها دارم در دل می‌گزم لب به‌سکوت.
❈۴❈
دست بردار که گر خاموشم با لبم هر نفسی فریاد است.
به نظر هر شب و روزم سالی‌ست گرچه خود عمر به چشمم باد است.
❈۵❈
رانده‌اَندَم همه از درگهِ خویش. پای پُرآبله، لب پُرافسوس
می‌کشم پای بر این جاده‌ی پرت می‌زنم گام بر این راهِ عبوس.
❈۶❈
پای پُرآبله دل پُراندوه از رهی می‌گذرم سر در خویش
می‌خزد هیکلِ من از دنبال می‌دود سایه‌ی من پیشاپیش.
❈۷❈
می‌روم با رهِ خود سر فرو، چهره به‌هم.
با کس‌ام کاری نیست سد چه بندی به رهم؟
❈۸❈
دست بردار! چه سود آید بار از چراغی که نه گرماش و نه نور؟
چه امید از دلِ تاریکِ کسی که نهادندش سر زنده به گور؟
❈۹❈
می‌روم یکه به راهی مطرود که فرو رفته به آفاقِ سیاه.
دست بردار ازین عابرِ مست یک طرف شو، منشین بر سرِ راه!
❈۱۰❈
۱۳۳۰
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

فایل صوتی هوای تازه رانده

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها