گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

احمد شاملو:تا آخرین ستاره‌ی شب بگذرد مرا بی‌خوف و بی‌خیال بر این بُرجِ خوف و خشم،

❈۱❈
تا آخرین ستاره‌ی شب بگذرد مرا بی‌خوف و بی‌خیال بر این بُرجِ خوف و خشم،
بیدار می‌نشینم در سردچالِ خویش شب تا سپیده خواب نمی‌جنبدم به چشم،
❈۲❈
شب در کمینِ شعری گُمنام و ناسرود چون جغد می‌نشینم در زیجِ رنجِ کور
می‌جویمش به کنگره‌ی ابرِ شب‌نورد می‌جویمش به سوسوی تک‌اخترانِ دور.
❈۳❈
در خون و در ستاره و در باد، روز و شب دنبالِ شعرِ گم‌شده‌ی خود دویده‌ام
بر هر کلوخ‌پاره‌ی این راهِ پیچ‌پیچ نقشی ز شعرِ گم‌شده‌ی خود کشیده‌ام.
❈۴❈
تا دوردستِ منظره، دشت است و باد و باد من بادْگردِ دشتم و از دشت رانده‌ام
تا دوردستِ منظره، کوه است و برف و برف من برف‌کاوِ کوهم و از کوه مانده‌ام.
❈۵❈
اکنون درین مغاکِ غم‌اندود، شب‌به‌شب تابوت‌های خالی در خاک می‌کنم.
موجی شکسته می‌رسد از دور و من عبوس با پنجه‌های درد بر او دست می‌زنم.
❈۶❈
تا صبح زیرِ پنجره‌ی کورِ آهنین بیدار می‌نشینم و می‌کاوم آسمان
در راه‌های گم‌شده، لب‌های بی‌سرود ای شعرِ ناسروده! کجا گیرمت نشان؟
❈۷❈
۱۳۳۳ زندانِ قصر
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

فایل صوتی هوای تازه شعر گمشده

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها