گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

احمد شاملو:در چشمِ بی‌نگاهش افسرده رازهاست اِستاده است روز و شب و، از خموشِ خویش

❈۱❈
در چشمِ بی‌نگاهش افسرده رازهاست اِستاده است روز و شب و، از خموشِ خویش
با گنج‌هایِ رازِ درونش نیازهاست.
❈۲❈
می‌کاود از دو چشم در رنگ‌هایِ مبهم و مغشوش و گنگِ هیچ
❈۳❈
ابهامِ پرسشی که نمی‌داند.
زین‌روی، در سیاهیِ پنهانِ راهِ چشم بر بادپانگه [که ندارد به چشمِ خویش]
❈۴❈
بنشسته سال‌هاست که می‌رانَد.
❈۵❈
مژگان به هم نمی‌زند از دیده‌گانِ باز.
افسونِ نغمه‌هایِ شبانگاهِ عابران
❈۶❈
اشباحِ بی‌تکان و خموش و فسرده را از حجره‌هایِ جِن‌زده‌یِ اندرونِ او
یک دَم نمی‌رمانَد.
❈۷❈
از آن بلندجایِ که کِبرش نهاده است ــ جز سویِ هیچ کورِ پلیدش نگاه نیست.
و بر لبانِ او از سوزِ سرد و سرکشِ غارتگرِ زمان
❈۸❈
آهنگِ آه نیست...
شب‌ها سحر شده‌ست رفته‌ست روزها،
❈۹❈
او بی‌خیال ازین همه لیکن از خلوتِ سیاهِ وجودی [که نیست‌اش
اسبابِ بودنی] پَر باز کرده است،
❈۱۰❈
وز چشمِ بی‌نگاه سویِ بی‌نهایتی
پرواز کرده است.
❈۱۱❈
می‌کاود از دو چشم در رنگ‌هایِ درهم و مغشوش و کورِ هیچ
❈۱۲❈
زابهامِ پرسشی که نیارَد گرفت و گفت رنگی نهفته را.
زین روست نیز شاید اگر گاه، چشمِ ما
❈۱۳❈
بیند به پرده‌هایِ نگاهش ــ سپید و مات ــ وهمی شکفته را.
یا گاه گوشِ ما بتواند عیان شنید
❈۱۴❈
هم از لبانِ خامُش و تودار و بسته‌اش رازی نگفته را...
بهمن ۱۳۲۷
❈۱۵❈
مجله‌ی سخن
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

فایل صوتی هوای تازه مردِ مجسمه

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها