گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شما اینجا هستید :

احمد شاملو:قصدِ من فریبِ خودم نیست، دلپذیر! قصدِ من

❈۱❈
قصدِ من فریبِ خودم نیست، دلپذیر! قصدِ من
فریبِ خودم نیست.
❈۲❈
اگر لب‌ها دروغ می‌گویند از دست‌های تو راستی هویداست
و من از دست‌های توست که سخن می‌گویم.
❈۳❈
□
دستانِ تو خواهرانِ تقدیرِ من‌اند.
از جنگل‌های سوخته از خرمن‌های باران‌خورده سخن می‌گویم
من از دهکده‌ی تقدیرِ خویش سخن می‌گویم.
❈۴❈
□
بر هر سبزه خون دیدم در هر خنده درد دیدم.
❈۵❈
تو طلوع می‌کنی من مُجاب می‌شوم من فریاد می‌زنم
و راحت می‌شوم.
❈۶❈
□
قصدِ من فریبِ خودم نیست، دلپذیر! قصدِ من
❈۷❈
فریبِ خودم نیست.
تو این‌جایی و نفرینِ شب بی‌اثر است.
در غروبِ نازا، قلبِ من از تلقینِ تو بارور می‌شود.
با دست‌های تو من لزج‌ترینِ شب‌ها را چراغان می‌کنم.
❈۸❈
من زندگی‌ام را خواب می‌بینم من رؤیاهایم را زندگی می‌کنم
من حقیقت را زندگی می‌کنم.
❈۹❈
□
از هر خون سبزه‌یی می‌روید از هر درد لب‌خنده‌یی چرا که هر شهید درختی‌ست.
❈۱۰❈
من از جنگل‌های انبوه به سوی تو آمدم تو طلوع کردی
من مُجاب شدم، من غریو کشیدم
❈۱۱❈
و آرامش یافتم.
کنارِ بهار به هر برگ سوگند خوردم و تو
❈۱۲❈
در گذرگاه‌های شب‌زده عشقِ تازه را اخطار کردی.
□
❈۱۳❈
من هلهله‌ی شب‌گردانِ آواره را شنیدم
در بی‌ستاره‌ترینِ شب‌ها لبخندت را آتش‌بازی کردم
❈۱۴❈
و از آن پس قلبِ کوچه خانه‌یِ ماست.
□
❈۱۵❈
دستانِ تو خواهرانِ تقدیرِ من‌اند
بگذار از جنگل‌های باران‌خورده از خرمن‌های پُرحاصل سخن بگویم
بگذار از دهکده‌ی تقدیرِ مشترک سخن بگویم.
قصدِ من فریبِ خودم نیست، دلپذیر!
❈۱۶❈
قصدِ من فریبِ خودم نیست.
۱۳۳۴
❈۱۷❈
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

فایل صوتی هوای تازه بهار دیگر

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها