گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

احمد شاملو:برای خانمِ عالیه جهانگیر یوشیج از کوره‌راهِ تنگ گذشتم

❈۱❈
برای خانمِ عالیه جهانگیر یوشیج از کوره‌راهِ تنگ گذشتم
نیز از کنارِ گله‌ی خُردی که زنگِ برنجیِ بزِ پیش‌آهنگ
❈۲❈
از دور، طرحِ تکاپوی خسته‌یی را با جِنگ جِنگِ لُختش
در ذهنِ آدمی تصویر می‌نهاد...
❈۳❈
از پُشتِ بوته، مرغی نالان، هراسناک
❈۴❈
پر برکشید و یک دم
در دره‌های تنگ موجِ گریزپاییِ پُر وحشت‌اش
❈۵❈
چون کاسه‌یی سفالین بشکست از صخره‌یی به صخره‌یی
از سنگ روی سنگ...
❈۶❈
می‌دیدم از کمرکشِ کُهسار در شیب‌گاهِ دره‌ی تاریک
آن شعله‌ها که در دِه می‌سوخت جای‌جای: پی‌سوزِ آسیاب
❈۷❈
آتش که در اجاق دودی که از تنور
فانوس‌ها به معبرها پُرشیب و پیچ‌پیچ...
❈۸❈
وآنگاه
دیدم در پیشِ روی، منظره‌ی کوهسار را
❈۹❈
با راهِ پیچ‌پیچان، پیچیده بر کمر.
مشتاق، گفتم: «ــ ای کوه!
❈۱۰❈
«با خود دلی به سوی تو می‌آورم ز راه «با قعرِ او حکایتِ ناگفته مرده‌یی.
«آنجا، به دِه، کسانِ مرا دل به من نبود.»
❈۱۱❈
بی‌پاسخی از او گفتم: «ــ ای کوه!
«رنجی‌ست سوختن «بی‌التفاتِ قومی، کاندر اجاقِشان
❈۱۲❈
«از سوزِ توست اگر شرری هست، «بی‌زهرخندِ قومی، کز توست اگر به لب‌هاشان
«امکانِ خنده این‌قدری هست.»
❈۱۳❈
بی‌پاسخی از او مِه بر گُدارِ سرکش می‌پیچید.
❈۱۴❈
از دور، در شبی که می‌آمد
بر تیزه‌ها فرود سگ‌های گله، بر شبحِ صخره‌ها، به‌شور
❈۱۵❈
لاییدنی مداوم آغاز کرده بودند.
اعماقِ دره، با نفسِ سردِ شامگاه،
❈۱۶❈
از نغمه‌های کاکلی و سینه‌سرخ‌ها می‌مانْد بی‌صدا.
گویی به قله‌هایِ ازاکوه اختران
❈۱۷❈
چون دخترانِ گازُر خاکستری‌قبای هوا را
ــ از خونِ آفتاب بشسته ــ در نیل می‌زدند.
❈۱۸❈
فانوس‌های دِه
یک آسمانِ دیگر را، در دره‌ی سیاه اکلیل می‌زدند.
❈۱۹❈
۱۳۳۹ - یوش
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

فایل صوتی لحظه‌ها و همیشه گریزان

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها