احمد شاملو:به فریادی خراشنده بر بامِ ظلمتِ بیمار
❈۱❈
به فریادی خراشنده
بر بامِ ظلمتِ بیمار
کودکی
تکبیر میگوید
❈۲❈
گرسنهروسبییی
میگرید
❈۳❈
آلودهدامنی
از پیروزیِ بردگانِ دلیر
سخن میگوید.
❈۴❈
□
لُجِّهی قطران و قیر
بیکرانه نیست
❈۵❈
سنگینگذر است.
روز اما پایدار نمانَد نیز
که خورشید
چراغِ گذرگاهِ ظلماتی دیگر است:
❈۶❈
بر بامِ ظلمتِ بیمار
آن که کسوف را تکبیر میکشد
نوزادی بیسر است.
❈۷❈
و زمزمهی ما
هرگز آخرین سرود نیست
هر چند بارها
دعای پیش از مرگ بوده است.
❈۸❈
۸ مهرِ ۱۳۶۳
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها