احمد شاملو:بودن یا نبودن...
❈۱❈
بودن
یا نبودن...
بحث در این نیست
❈۲❈
وسوسه این است.
□
❈۳❈
شرابِ زهرآلوده به جام و
شمشیرِ بهزهر آبدیده
در کفِ دشمن. ــ
همه چیزی
❈۴❈
از پیش
روشن است و حسابشده
و پرده
در لحظهی معلوم
❈۵❈
فرو خواهد افتاد.
پدرم مگر به باغِ جتسمانی خفته بود
که نقشِ من میراثِ اعتمادِ فریبکارِ اوست
❈۶❈
و بسترِ فریبِ او
کامگاهِ عمویم!
[من این همه را
بهناگهان دریافتم،
❈۷❈
با نیمنگاهی
از سرِ اتفاق
به نظّارگانِ تماشا]
❈۸❈
اگر اعتماد
چون شیطانی دیگر
این هابیلِ دیگر را
به جتسمانی دیگر
❈۹❈
به بیخبری لالا نگفته بود، ــ
خدا را
خدا را!
❈۱۰❈
□
چه فریبی اما،
چه فریبی!
❈۱۱❈
که آن که از پسِ پردهی نیمرنگِ ظلمت به تماشا نشسته
از تمامیِ فاجعه
آگاه است
و غمنامهی مرا
❈۱۲❈
پیشاپیش
حرف به حرف
بازمیشناسد.
❈۱۳❈
□
در پسِ پردهی نیمرنگِ تاریکی
چشمها
❈۱۴❈
نظارهی دردِ مرا
سکهها از سیم و زر پرداختهاند
تا از طرحِ آزادِ گریستن
در اختلالِ صدا و تنفسِ آن کس
❈۱۵❈
که متظاهرانه
در حقیقت بهتردید مینگرد
لذتی به کف آرند.
❈۱۶❈
از اینان مدد از چه خواهم، که سرانجام
مرا و عموی مرا
به تساوی
در برابرِ خویش به کُرنش میخوانند،
❈۱۷❈
هرچند رنجِ من ایشان را ندا درداده باشد که دیگر
کلادیوس
نه نامِ عمّ
که مفهومیست عام.
❈۱۸❈
و پرده...
در لحظهی محتوم...
❈۱۹❈
□
با این همه
از آن زمان که حقیقت
❈۲۰❈
چون روحِ سرگردانِ بیآرامی بر من آشکاره شد
و گندِ جهان
چون دودِ مشعلی در صحنههای دروغین
منخرینِ مرا آزرد،
❈۲۱❈
بحثی نه
که وسوسهییست این:
بودن
❈۲۲❈
یا
نبودن.
۱۳۴۸
❈۲۳❈
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها