احمد شاملو:که زندانِ مرا بارو مباد جز پوستی که بر استخوانم.
❈۱❈
که زندانِ مرا بارو مباد
جز پوستی که بر استخوانم.
بارویی آری،
❈۲❈
اما
گِرد بر گِردِ جهان
نه فراگردِ تنهاییِ جانم.
❈۳❈
آه
آرزو! آرزو!
□
❈۴❈
پیازینه پوستوار حصاری
که با خلوتِ خویش چون به خالی بنشینم
هفت دربازه فراز آید
❈۵❈
بر نیاز و تعلقِ جان.
فروبسته باد
آری فروبسته باد و
فروبستهتر،
❈۶❈
و با هر دربازه
هفت قفلِ آهنجوشِ گران!
آه
❈۷❈
آرزو! آرزو!
۱۳۴۸
❈۸❈
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها