احمد شاملو:شبِ ایرانشهر
❈۱❈
شبِ ایرانشهر
جهان را بنگر سراسر
که به رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خود
❈۲❈
از خویش بیگانه است.
و ما را بنگر
بیدار
که هُشیوارانِ غمِ خویشیم.
❈۳❈
خشمآگین و پرخاشگر
از اندوهِ تلخِ خویش پاسداری میکنیم،
نگهبانِ عبوسِ رنجِ خویشیم
تا از قابِ سیاهِ وظیفهیی که بر گِردِ آن کشیدهایم
❈۴❈
خطا نکند.
و جهان را بنگر
جهان را
❈۵❈
در رخوتِ معصومانهی خوابش
که از خویش چه بیگانه است!
□
❈۶❈
ماه میگذرد
در انتهای مدارِ سردش.
ما ماندهایم و
❈۷❈
روز
نمیآید.
۲۳ آذرِ ۱۳۵۷
❈۸❈
لندن
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها