احمد شاملو:گفتار برای یک ترانه، در شهادتِ احمد زیبرم به علیرضا اسپهبد
❈۱❈
گفتار برای یک ترانه، در شهادتِ احمد زیبرم
به علیرضا اسپهبد
در شهرِ بیخیابان میبالند
در شبکهی مورگی پسکوچه و بُنبست،
❈۲❈
آغشتهی دودِ کوره و قاچاق و زردزخم
قابِ رنگین در جیب و تیرکمان در دست،
بچههای اعماق
بچههای اعماق
❈۳❈
باتلاقِ تقدیرِ بیترحم در پیش و
دشنامِ پدرانِ خسته در پُشت،
نفرینِ مادرانِ بیحوصله در گوش و
❈۴❈
هیچ از امید و فردا در مشت،
بچههای اعماق
بچههای اعماق
❈۵❈
□
بر جنگلِ بیبهار میشکفند
بر درختانِ بیریشه میوه میآرند،
❈۶❈
بچههای اعماق
بچههای اعماق
با حنجرهی خونین میخوانند و از پا درآمدنا
❈۷❈
درفشی بلند به کف دارند
بچههای اعماق
بچههای اعماق
❈۸❈
۱۳۵۴
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها