احمد شاملو:برای آنی و تقی مدرسی جایی پنهان در این شبِ قیرین
❈۱❈
برای آنی و تقی مدرسی
جایی پنهان در این شبِ قیرین
اِستاده به جا، مترسکی باید؛
نهش چشم، ولی چنان که میبیند
❈۲❈
نهش گوش، ولی چنان که میپاید.
بیریشه، ولی چنان به جا سُتوار
کهش خود به تَبَر کَنی ز جای، اِلاّک.
❈۳❈
چون گردوی پیرِ ریشه در اعماق
می نعره زند که از من است این خاک.
چون شبگذری ببیندش، دزدیش
❈۴❈
چون سایه به شب نهفته پندارد
کز حیله نفس به سینه درچیدهست
تا رهگذرش مترسک انگارد.
❈۵❈
□
آری، همه شب یکی خموش آنجاست
با خالی بودِ خویش رودررو.
❈۶❈
گر مَشعله نیز میکشد عابر
ره مینبرد که در چه کار است او.
۲۸ اسفندِ ۱۳۵۶
❈۷❈
پرینستون
© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو
کامنت ها