گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

الیار:شمع شد جان من اندر شب سودای خیالت ذوب شد همچو یخی از تب گرمای خیالت

❈۱❈
شمع شد جان من اندر شب سودای خیالت ذوب شد همچو یخی از تب گرمای خیالت
خنجــرت گــر بشکافد قفس جان مرا؛ وه! نـــدرد در دل مــن پرده ی دیبای خیـالت
❈۲❈
گرچــه از محضر رویــت نشدم باده بنـوشی می رسد سهم دلــم از ره درهای خیالت
آب گـــردد به دلـــم قنـــد فراوانی اگر من بنیــوشم سخنــی از لب زیبـــای خیالت
❈۳❈
می رسد قطره ی جانم سر آن چشمــه ی جودت جان بر افشانم اگرمن به کف پای خیالت
چهره آراید اگر کس چو عروسی دوجهان را هرگز انــدر دل وجانم نرود جای خیالت
❈۴❈
روشــن آمــد دلــم از تنگه ی تاریک جهانی روشنــایش اثری زآن ید بیضـای خیالت
هر شب از فرقت رویت، بدمد ناله زدل، زآن می سرایــم غــم جانم به الفبـای خیالت
❈۵❈
کــی نهـــی پـای مبارک به در خانه ی دل، تا بینم آن را که ندیدم همه رؤیـای خیالت
دل الیــــار گرفته است سراغت همه عمرش پـا نهاده است به هر جا پی آوای خیـالت

فایل صوتی دیوان اشعار سودای خیال

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها