الیار:تقدیر جان مرا حق نوشته است از خاک و شبنم عشقم سرشته است
❈۱❈
تقدیر جان مرا حق نوشته است
از خاک و شبنم عشقم سرشته است
هر دل کــه بگذرد او از مسیر عشق
دانــــد به درگــه حق، عشق، رشته است
❈۲❈
این رشته می بردم تا به بام عـــرش
برمسنــــدی کـــه نه جای فرشتـــه است
بس گل دروده دراین ره، هَزار جان
از مزرعـــی که در آن، بذر، کِشتـــه است
❈۳❈
انـــدر منـــای جمــالــش بدیده ام
بس کُشته ای که از آن کُشتـه، پشته است
آورده از چَــهِ ظلمت، دلـــم بــرون
این دل ز شـــادیش، از جان گذشته است
❈۴❈
گــر دل ز مـرز جفــایش، گذر کند
دانـــم به تیــــغ غـــم عشق، کشته است
گریــم بر آن دل بی بهـره از غمش
آن کــاو که صیـــد کمندش نگشته است
❈۵❈
الیــــار! از آن، بنریزد غم از دلــت
کایـــزد تو را به چنین غـــم، بهشته است
کامنت ها