الیار:در تــار و پـود جانم نور خدا عیــان است در کنج خلوت دل ز او گنـجی ارمغان است
❈۱❈
در تــار و پـود جانم نور خدا عیــان است
در کنج خلوت دل ز او گنـجی ارمغان است
هر کاو که دارد از دل، میلی به صید جانش
زآن سو خدنگی از او در چلّه ی کمان است
❈۲❈
در بیشــه زار عــالـم،گـر گم شود دل من
می رم به سوی جانان، آنجا ازاو نشان است
از جان ودل گشــایی،گـر دیده ی بصیرت
بینی به ذره او را، هــم آنچه کهکشان است
❈۳❈
از شــوق جــان ورغبــت، بـا اندکـی تأمل
دریابی اینکه دلبر، در جان و هم جهان است
ذرات عالــم از جـان، در سجــده گــاه اویند
صد وای و وای وافسوس، بر آنکه در گمان است
صد وای و وای وافسوس، بر آنکه در گمان است
او لا شــریک ویـکتا، هـم حیّ لایمـوت است
هر کاو ستاید او را، خوشبخت و در امان است
پــروردگــارجــانـــم، روشنــگر جـهــانــم
بـاشد خــدای قادر، کاو ظاهــری نهــان است
بـاشد خــدای قادر، کاو ظاهــری نهــان است
هــر کـاو ز دور گردون گیــرد نشان عبرت
یـابــد ره سعــادت از او کــه لامــکـان است
یـابــد ره سعــادت از او کــه لامــکـان است
❈۴❈
برگیــر جان الیــــار در هـالــه ای ز رحمت
بـر پیش خود خـدایا! کـز غصه در فغان است
کامنت ها