امام خمینی:پرده بردار ز رخ، چهرهگشا ناز بس است عاشق سوخته را دیدن رویت هوس است
❈۱❈
پرده بردار ز رخ، چهرهگشا ناز بس است
عاشق سوخته را دیدن رویت هوس است
دست از دامنت ای دوست، نخواهم برداشت
تا من دلشده را یک رمق و یک نفس است
❈۲❈
همه خوبان برِ زیباییات ای مایه حُسن،
فیالمثل، در برِ دریای خروشان چو خس است
مرغ پر سوخته را نیست نصیبی ز بهار
عرصه جولانگه زاغ است و نوای مگس است
❈۳❈
داد خواهم، غم دل را به کجا عرضه کنم؟
که چو من دادستان است و چو فریاد رس است
این همه غلغل و غوغا که در آفاق بوَد
سوی دلدار، روان و همه بانگ جرس است
کامنت ها