گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیر معزی:چون عقیق آبدارست وکمند تابدار آن لب جان پرور و زلف جهان آشوب یار

❈۱❈
چون عقیق آبدارست وکمند تابدار آن لب جان پرور و زلف جهان آشوب یار
آب دارم در دو چشم و تاب دارم در جگر زان عقیق آبدار و زان‌کمند تابدار
❈۲❈
زلف او گرد رخش پروانه‌وارست ای‌عجب این دل من هست در سودای او دیوانه‌وار
نیست یک ساعت قرار این هر دو را بر جای خویش کی بود پروانه و دیوانه را هرگز قرار
❈۳❈
زلف او هرشب تو گویی ‌از لب‌ میگون ‌او چشم او را می‌دهد تا گیردش خواب و قرار
گرنبیند هیچکس‌ پیوسته با خورشید سرو کان یکی بر آسمان است این یکی‌ بر جویبار
❈۴❈
روی چون خورشید او بر سر و مسکن چون گرفت قامت چون سرو او خورشید چون آورد بار
من ز دل‌ گیرم به عشق اندر قیاس خویشتن او ز من‌ گیرد قیاس این دل نابردبار
❈۵❈
او چو در من بنگرد داند که‌ گرم افتاد دل من چو در دل بنگرم دانم‌که صعب افتادکار
در دو زلفش هست عطر و در دل من آتش است عطر بر آتش نهد چون‌ گیرم او را در کنار
❈۶❈
خواهد آن ‌دلبرکه چون وصف جمال او کنم بوی عطر آید زمن در پیش تخت شهریار
شاهِ مشرق ارسلان ارغو خداوند ملوک ملک را از ارسلان سلطان مبارک یادگار

فایل صوتی قصاید شمارهٔ ۲۰۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها