امیر معزی:ای تاج دین و دنیا ای فخر روزگار بر تو خجسته باد چنین عید صدهزار
❈۱❈
ای تاج دین و دنیا ای فخر روزگار
بر تو خجسته باد چنین عید صدهزار
ای از وَرَعْ چو مادر عیسی بلند قدر
وی از شرف چو دختر احمد بزرگوار
❈۲❈
ای مادر دو شاه چو سلطان و چون ملک
هر دو خدایگان و خداوند و شهریار
از یکدگر به دولت تو هر دو شادمان
با یکدگر به حشمت تو هر دو سازگار
❈۳❈
در کار دختر و پسر هر دو پادشاه
بردی ز خاص خویش بسی مالها به‌کار
آن ساختی زهدیه که هرگز نساختند
شاهان باستان و بزرگان روزگار
❈۴❈
هرگز به دولت تو نبودست هیچ زن
دانا و دوربین و خردمند و هوشیار
در زهد و پارسایی با حشمت و جلال
در ملک و پادشاهی با عصمت و وقار
❈۵❈
گویی همه سعادت بودست بر فلک
روزی که آفرید تو را آفریدگار
خیری که تو به مرو و نشابور کرده‌ای
خیری است در شریعت و اسلام پایدار
❈۶❈
دیوار آن چو چرخ بلندست بی‌گزند
بنیاد آن چو کوه گران است استوار
گشته ز بهر درس امامان در او مقیم
کرده ز بهر علم فقیهان در او قرار
❈۷❈
امروز هست شُکْر و ثنای تو بی‌قیاس
فردا بود ثواب و جزای تو بی‌شمار
از اعتقاد توست که اندر جهان نماند
یک دشمن سبکسر و یک خصم خاکسار
❈۸❈
وز سرّ پاک توست که سلطان دادگر
بگشاد در عراق به شمشیر صد حصار
وز فر بخت توست که آمد بر ملک
شهزاده‌ای بزرگ ز غزنین به زینهار
❈۹❈
بنهان و آشکار تو با خلق چون یکی است
خالق معین توست چه پنهان چه آشکار
از بس‌که هست در دل تو رحمت وکرم
بر خلق مهربانی و از خلق بردبار
❈۱۰❈
گر درخور تو بخت نثاری فرستدی
گردون ستارگان کندی بر سرت نثار
دنیا و دین تو داری قدرش همی شناس
هر دو خدای دادت شکرش همی گزار
❈۱۱❈
آن بندگان که پیش تو خدمت همی‌کنند
روز همه زخدمت تو هست چون بهار
وانان که نعمت تو به ایشان همی رسد
کار همه ز نعمت تو هست چون نگار
❈۱۲❈
دیری است تا معزی خدمتگر شماست
او را سزد به خدمت دیرینه افتخار
درخورد خلعت است که امسال شعر او
زان شعر بهترست‌که پیرارگفت و پار
❈۱۳❈
ای آنکه روز و شب ز سه فرزند خرمی
هر سه زمانه را ز ملک شاه یادگار
بادی تو در سعادت با هر سه کامران
بادی تو در سعادت با هر سه کامکار
❈۱۴❈
چون دولت تو یار و نگهدار عالم است
ایزد تورا همیشه نگهدار باد و یار
فرخنده باد بر تو به شادی هزار عید
طبع تو شاد باد به روزی هزار بار
کامنت ها