گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیر معزی:ستاره سجده برد طلعت منیر تو را زمانه بوسه دهد بایهٔ سریر تو را

❈۱❈
ستاره سجده برد طلعت منیر تو را زمانه بوسه دهد بایهٔ سریر تو را
موافق است قضا بخت کامکار تو را مسخرست عدو تیغ شیرگیر تو را
❈۲❈
خدایگان جهان بی‌نظیر چون تو سزد که نافرید خدای جهان نظیر تو را
بشیر تو دل توست و تویی بشیر بشر بشارت است به نیک اختری بشیر تو را
❈۳❈
نصیر توست خدا و تویی به‌ او منصور قضا همیشه به نصرت بود نصیر تو را
اسیر توست به خاک اندرون مخالف تو همی ز خاک به آتش برند اسیر تو را
❈۴❈
رهی پذیرد رای تو و سعادت بخت همی پذیرد رای رهی پذپر تو را
ضمیر و فکرت تو هست در مصالح خلق به عقل وصف‌کنم فکرت و ضمیر تو را
❈۵❈
ز عدل تو نگزیرد زمانه را هرگز به روح وصف‌کنم عدل ناگزیر تو را
ز فرِّ طلعتِ تو هر شب آفتاب فلک همی سجود کند طلعت منیر تو را
❈۶❈
چو آمدی تو خداوند میهمان وزیر سزدکه سجده برد آسمان وزیر تو را
به روزگار تو برنا و پیر شد دلشاد که هست دولت برنا وزیر پیر تو را
❈۷❈
ز مشتری و عطارد همی ندانم باز دل وزیرِ تو را وکفِ دبیرِ تو را
بمان همیشه به ملک اندرون عزیز و بزرگ که خوار کرد فلک دشمن حقیر تو را
❈۸❈
نشان شاهی و دولت تو باش تا محشر نشانه گشت دل بد سگال تیر تو را

فایل صوتی قصاید شمارهٔ ۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها