امیر معزی:آمد به فرخی و سعادت به دار ملک صدری که هست بر قلم او مدار ملک
❈۱❈
آمد به فرخی و سعادت به دار ملک
صدری که هست بر قلم او مدار ملک
اسلام را نظام و پسندیده صاحبی
کز فر او چو دار سلام است دار ملک
❈۲❈
فرزند فخر ملک محمد وزیر شاه
کایزد نهاد در حرکاتش قرار ملک
اندیشه و تامل او را مسلم است
عِقد کتاب دولت و عقد شمار ملک
❈۳❈
هر روز نوبه نو همه دینار و گوهر است
از آستین همت او درکنار ملک
یارست ملک را همه ساله وزارتش
آری وزارت است همه ساله یار ملک
❈۴❈
فرخنده شد به دولت او روزگار او
فرخنده شد به طلعت او روزگار ملک
شمشیر و تیر خسرو و رای صواب او
پروردگار دین شد و پروردگار ملک
❈۵❈
این هست بَدر حشمت بر آسمان دین
وان هست سرو خَضرت بر جویبار ملک
ای گوهر عزیز که هرگز نیافته است
غواص بخت چون تو گهر در بحار ملک
❈۶❈
آموختی تو که از پدر و جد خویشتن
تهذیب شغل دولت و ترتیب کار ملک
تو افتخار ملک و ملوکی و بودهاند
اسلاف تو به عز ملوک افتخار ملک
❈۷❈
تا حصن تو حصار بود ملک شاه را
ایمن بود ز تیر حوادث حصار ملک
میزان عقل تو است و مَحَکِّ ضمیر تو
این را خبر دهند به وزن و عیار ملک
❈۸❈
تو ابر رحمتی و ز باران عدل تو است
همواره سبز و خرم هر شاخسار ملک
تا ملک را نگار ز توقیعهای توست
گویی که عاشق است ملک بر نگار ملک
❈۹❈
زیرا که حور و ماه فرستد به مجلست
تا تو کنی ز یارهٔ او گوشوار ملک
اقبال تو ز روی زمین بر فلک شده است
تا از فلک ستاره فرستد نثار ملک
❈۱۰❈
خواهد شدن به مِخْلْب شاهین ز همتت
شاه ستارگان به فلک بر شکار ملک
از فر شاه از تو همه یُمن و یُسر باد
هم بر یمین ملت و هم بر یسار ملک
❈۱۱❈
تا حَشْر در جهان ز وزیران و خسروان
تو یادگار دولت و او یادگار ملک
کامنت ها