امیر معزی:هفت چیز از خسرو عالم همی نازد به هم دین و ملک و تاج و تخت و رایت و تیغ و قلم
❈۱❈
هفت چیز از خسرو عالم همی نازد به هم
دین و ملک و تاج و تخت و رایت و تیغ و قلم
آن خداوندی که مغرب دارد او زیر نگین
وان شهنشاهی که مشرق دارد او زیر علم
❈۲❈
سایهٔ یزدان ملک شاه آنکه اندر ملک خویش
بندگان دارد چو افریدون و ذوالقرنین و جم
تا که او گیتی گشاد و بست بر شاهی کمر
قیمت شاهی فزود و کاست از گیتی ستم
❈۳❈
همچنان کارایش سیارگان است آفتاب
نام او آرایش خطبه است و دینار و درم
آورد جودش ولی را از عدم سوی وجود
افکند تیغش عدو را از وجود اندر عدم
❈۴❈
موسی عمران مگر بگرفت تیغش را به کف
عیسی مریم مگر پرورد جودش را به دم
حاجت پیغمبران و حجت پیغمبری
گر ندیدی شو نگه کن دین و عدلش را به هم
❈۵❈
عدل او از حاجت پیغمبران دارد نشان
دین او از حجت پیغمبران دارد رقم
تا نه بس مدت به دولت کرد خواهد شهریار
رومیان را همچو حاج و روم را همچون حرم
❈۶❈
در چلیپاخانهٔ قیصر بسی مدت نماند
تا نهد سیپاره قرآن را و بردارد صنم
از شجاعت وز سخا نازند میران عرب
وز فتوت وز کرم نازند شاهان عجم
❈۷❈
گو بیایید و بیاموزید از این فرخنده شاه
هم شجاعت هم سخاوت هم فتوت هم کرم
تا بود درچرخ دور و تابود در مهر نور
تا بود در بحر موج و تا بود در ابر نم
❈۸❈
هرکجا شادی است با شه باد و غم با دشمنان
جفت شادی پادشاه و دشمنانش جفت غم
ملک چون افزون بود بدخواه کم باشد بلی
ملک او هر ساعت افزون باد و بدخواهانش کم
کامنت ها