امیر معزی:نوروز بساط نو گسترد به گلزاران وز باغ بساط دی بربود چو عیاران
❈۱❈
نوروز بساط نو گسترد به گلزاران
وز باغ بساط دی بربود چو عیاران
بشکفت بهار نو شرط است شکار نو
ما و می و یار نو بر دامن کهساران
❈۲❈
خوشگشت کنون عالم شادند بنیآدم
دلها همه شد خرم خاصه دل میخواران
شد باغ پر از دیبا شد دشت پر از مینا
بر هر دو بود زیبا میخوردن هشیاران
❈۳❈
از قمری و از بلبل در هر چمنی غلغل
گلزار ز بوی گل چون طَبلهٔ عطاران
بر طالع فرخنده باغ ازگهر آکنده
وز ابر پراکنده لؤلؤ به دل باران
❈۴❈
خوبان به دل یازان از خوبی خود نازان
با غمزه چو غمّازان با طره چو طراران
اندر چمن و گلشن از سوسن و گل خرمن
ما بر گل و بر سوسن تکیه زده با یاران
❈۵❈
اقبال ندیم ما، افروخته دیم ما
بدخواه ز بیم ما دلخسته چو بیماران
در طبع همه شادی در دست همه رادی
وز بخت به آزادی خورشید جهانداران
❈۶❈
سلطان بلند اختر شاهنشه دین پرور
شاهی که ستد یکسر جباری جباران
کامنت ها