امیر معزی:عید قربان و ماه فروردین هر دو با یک دگر شدند قرین
❈۱❈
عید قربان و ماه فروردین
هر دو با یک دگر شدند قرین
شد مُصلّی از آن چو چرخ بلند
شد گلستان ازین چو خُلد برین
❈۲❈
آن زمین لانهرنگ کرد از خون
وین پر از لاله کرد روی زمین
راغ از آن پر عقیق و مرجان شد
باغ از این پربنفشه و نسرین
❈۳❈
زینت و منبرست زینت آن
نرگس و سوسن است تحفهٔ این
جشن آن هست در عرب سنت
جشن این هست در عجم آیین
❈۴❈
هر دو تا جاودان همی خواهند
عزّ و پیروزی مُعِزّالدین
ناصر ملت و مُعینِ امام
آنکه یزدانش ناصرست و معین
❈۵❈
شاه سنجر که زخمِ خنجر او
بشکند پشت و یال شیر عرین
پدر و جَدِّ او کجا کردند
آنکه او کرد بر در غزنین
❈۶❈
برتر از خسروان پیشین است
گرچه او هست شاه باز پسین
آن دلیری که او به زابل کرد
مرتضی کرد در صف صِفّین
❈۷❈
بر دل سرکشان کشید کمان
بر صف دشمنان گشاد کمین
خصم را کرد خستهٔ پیکان
پیل را کرد کشته ی زوبین
❈۸❈
پار اگر فتح زابلستان کرد
کند امسال فتح قسطنطین
ببرد خواب قیصر و فَغفور
هیبت تیغ او به روم و به چین
❈۹❈
ور ببیند نشان او در خواب
روی فغفور چین شود پر چین
خشم او آتشی زبانهزنان
بِفُروزد همی ز ماءِ مَعین
❈۱۰❈
همچو کوه است اسب او لیکن
باد گردد چو بر نهندش زین
آن زمان در زمانه خوانندش
شاه آتش نشان باد نشین
❈۱۱❈
تا ز تمکین کردگار جهان
باشد او در مکان مُلک مکین
در مکان شرف مکین گردد
هر که را رای او کند تمکین
❈۱۲❈
صِلَتَش در ترازوی گردون
گر بسنجند بشکند شاهین
در دل اختران زند منقار
گر بپرد ز دست او شاهین
❈۱۳❈
صدف و نافه از مدایح او
گوهرآگین شدند و مشکآگین
باد عفوش همی گشاده کند
آب حیوان ز آذر برزین
❈۱۴❈
زین قبل طبع و کلک مادح او
هست پر مشک ناب و درّ ثمین
ای چو جَدّ و پدر به سلطانی
از سلاطین روزگار گُزین
❈۱۵❈
ساه غزنین و خان ترکستان
دل به شکر تو کردهاند رهین
چون تو لشکرکشی کشد زنشاط
بخت عالی عَلَم به عِلییّن
❈۱۶❈
هرکه کین تو دارد اندر دل
از دلش روزگار توزد کین
وانکه از تیغ تو شود در خواب
نیز سر برندارد از بالین
❈۱۷❈
شرح اخبار شاهنامهٔ توست
عَلَم جامهٔ شهور و سنین
خاتم دولت تو را زیبد
آسمان حلقه و ستاره نگین
❈۱۸❈
جود تو هست دست میکائیل
فرّ تو هست پرِّ روحِ امین
سخنانت به وحی ماند راست
که خدایت همی کند تلقین
❈۱۹❈
چون به بزم و به رزمگیری تو
جام و شمشیر در یسار و یمین
مرغوا بر ولی شود مروا
آفرین بر عدو شود نفرین
❈۲۰❈
نامهٔ تو چو نعلِ زرین است
شکل پروین چو کوکب سیمین
نعل اسبان و کوکب سِپَرت
باد همواره از مه و پروین
❈۲۱❈
همه روزت جو عید اضحی باد
همه سالت چو ماه فروردین
بهرهٔ دشمنانت باد دو جای
زین جهان سجن و زان جهان سجین
❈۲۲❈
از خلایق تو را دعای به خیر
آن دعا را ز اختران آمین
کامنت ها