امیر معزی:همچو خورشید فلک روشن همی دارد زمین رای خاتون اجل زین نساء‌العالمین
❈۱❈
همچو خورشید فلک روشن همی دارد زمین
رای خاتون اجل زین نساء‌العالمین
دختر سلطان ماضی خواهر سلطان عصر
شاه خاتون صفیه نازش دنیا و دین
❈۲❈
آن خداوندی که از اقبال او آراسته است
از زمین هفتمین تا آسمان هفتمین
آسمان بر پردهٔ درگاه او گویی نوشت
آنچه بودی مر سلیمان را نوشته بر نگین
❈۳❈
گوهر سلجوق همچون گوهر باقیمت است
کز خطاب و نام او دارد علم بر آستین
دهر با او یک دل است و چرخ با او یک زبان
سعد با او همره است و بخت با او همنشین
❈۴❈
نیست او زهرا و مریم لیکن اندر اعتقاد
هست چون زهرا ستوده هست چون مریم گزین
تا که بر روی زمین باشد چنو نیک‌اختری
هر زمان بر آسمان فخر آورد روی زمین
❈۵❈
قدر آن دارد که او را از بهشت آرد نثار
لولو و یاقوت و لعل قیمتی روح‌الامین
جای آن دارد که رضوان هدیه آرد پیش او
یاره و خلخال و تاج و گوشوار حور عین
❈۶❈
در جهان هرگز چنو خاتون نخواهد بود نیز
از تبار طیبات و از نژاد طیبین
گر دلیلی باید این را داستان او بخوان
ور نشانی باید این را روزگار او ببین
❈۷❈
مادر از وی شادمان است و برادر خرم است
زانکه هست او از خرد صاحبقرانی بی‌قرین
بخت او هر ماه بفزاید همی اقبال آن
عدل او هر روز بفزاید همی انصاف این
❈۸❈
دودهٔ سلجوق را فرزند او سلجوق شاه
تازه خواهد داشت در دنیا و دین تا روز دین
نرم خواهد گشت از پیکان او پیل دمان
رام خواهدگشت از شمشیر او شیر عرین
❈۹❈
خست خواهد چشم بدخواهان چو بفرازد کمان
بست خواهد پای گمراهان چو بگشاید کمین
ای خداوندی که عالم را به عدل تو همی
تهنیت‌گویند هر روزی کرام‌الکاتبین
❈۱۰❈
وقف دارم جان و تن بر خدمت و مدح شما
هست بر سِرٌَم گوا یزدان گیتی آفرین
از خداوندان مرا تشریفها حاصل شدست
زر سرخ و جامه‌های فاخر و در ثمین
❈۱۱❈
از تو ادراری همی باید که بفزاید بران
تا دل و جان رهی باشد به شکر تو رهین
تا جهان باشد دل سلطان و خاتون بزرگ
از تو خرم باد چون عالم ز باد فرودین
❈۱۲❈
دهر بر منشور هر سه نام دولت کرده نقش
بخت بر درگاه هر سه اسب دولت کرده زین
هر سه را دولت به‌کام و هر سه نعمت را مدام
هرسه را حشمت بلند و هر سه را رایت مبین
❈۱۳❈
دشمنان هر سه در دوزخ ز اصحاب‌الشمال
دوستان هر سه در جنت ز اصحاب‌الیمین
کامنت ها