امیر معزی:هفت کشور در خط فرمان سلطان سنجرست هفتگردون در کف پیمان سلطان سنجر است
❈۱❈
هفت کشور در خط فرمان سلطان سنجرست
هفتگردون در کف پیمان سلطان سنجر است
جز خداوندی که عالم بندهٔ تقدیر اوست
کیست در عالم که او سلطان سلطان سنجر است
❈۲❈
گرچهگیتی روشنیگیرد ز نور آفتاب
نور او یک ذره از ایمان سلطان سنجرست
ور چه دریا در همه وقتی مثل باشد به جود
جود او یک قطره از احسان سلطان سنجرست
❈۳❈
زحمت روزِشمار و رحمت دارُالقَرار
هر دو در میدان و در ایوان سلطان سنجرست
هند و ترکستان و خوارزم و عراق و روم و شام
هرکه دارد بندهٔ فرمان سلطان سنجرست
❈۴❈
گرچه فرسنگی بود بالای میدان ملوک
از حَلَب تاکاشغر میدان سلطان سنجرست
از لب دریای مغرب تا لب دریای چین
کیست کاو را زهرهٔ عِصیان سلطان سنجرست
❈۵❈
عاریت دارند شاهان مُلک را در شرق و غرب
زانکه شرق و غربگیتی آنِ سلطان سنجرست
خلق را معلومگشت از رزم غزنین و عراق
کایتِ فتح و ظفر در شأن سلطان سنجرست
❈۶❈
گر بجویی در عراق و بقعهٔ غزنین هنوز
زخم تیغ ونیزه و پیکان سلطان سنجرست
شاه را گر حجت و برهان بباید در هنر
تیغ و بازو حجت و برهان سلطان سنجرست
❈۷❈
اندرین ایام تاریخ ظفر باید نبشت
زانکه دوران ظفر دوران سلطان سنجرست
هر دلیری کاو نگرداند ز شیر شَرزَه روی
روی او بر شیر شادُروان سلطان سنجرست
❈۸❈
هرکه در دنیا سزای حاجب و دربان شدست
خاک پای حاجب و دربان سلطان سنجرست
در جهان ابری که از بخشش نیاساید همی
دست گوهربارِ زرافشانِ سلطان سنجرست
❈۹❈
در بلاد هند و زابل همچو روزی خوارگان
خسرو هندوستان بر خوان سلطان سنجرست
در دیار ماوَراءالنَّهر همچون بندگان
خان ترکستان ستایشخوان سلطان سنجرست
❈۱۰❈
ملک و دیوان را همی هر روز بفزاید نظام
تا نظامالملک در دیوان سلطان سنجرست
هست سلطان سنجر اکنون ازکرم مهمان او
گرچه عالم سر به سر مهمان سلطان سنجرست
❈۱۱❈
تا سواران در خم چوگان بگردانند گوی
گوی دولت در خم چوگان سلطان سنجرست
تا جهان را از عطای ایزدی باشد بقا
در جهانداری بقای جان سلطان سنجرست
کامنت ها