امیر معزی:نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری نیافرید خدای جهان تورا یاری
❈۱❈
نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری
نیافرید خدای جهان تورا یاری
خجسته آمد دیدار تو به عالم بر
خدایگان چو تو باید خجسته دیداری
❈۲❈
توراست ملک و سزاوار آن تویی به یقین
خدای ملک نبخشد به ناسزاواری
به روزگار تو نیکی رسید و روز بدی
میان نیک و بد از تیغ توست دیداری
❈۳❈
اگر به روم شود یک مبارز از سپهت
بتی نماند در ملک روم و زناری
موافق تو به‌اقبال تو سرافرازست
مخالف تو نباشد مگر نگونساری
❈۴❈
مراد و کار تو دولت چنان همی سازد
که در جهان نرود بی‌‌مراد تو کاری
عماد دولت نعمت فدای خدمت کرد
به‌مال گشت جمال تورا خریداری
❈۵❈
درخت و باغ عمادی که ساخته است تو را
ز باغ و قبهٔ کسری به است بسیاری
چنین درخت و چنین باغ تا جهان بودست
کسی نداد نشان و ندید دیاری
❈۶❈
ز زر ناب گهر بر درخت طاوسی
میان باغ ز یاقوت سرخ‌گلزاری
نشاند بر سر صندوق باز نعره زنان
نمود با دم طاوس خوب کرداری
❈۷❈
چهارگاو و دو مردند در میانهٔ باغ
همی زنند به گرد درخت هنجاری
زمشک و عنبر و یاقوت و لعل و مروارید
نهاده بر سر هر شاخ‌گونه‌گون باری
❈۸❈
ازین جواهر وزین عطرها هزار یکی
گهرفروشی هرگز ندید و عطاری
اگر به شرح بگویم صفات این مجلس
نماندم ملکا فکرتی وگفتاری
❈۹❈
سپاهدار تو شاها چنین کند خدمت
کراست در همه عالم چنین سپهداری
ز بهر دیدن دیدار تو گهربارست
که دیده در همه گیتی چنین گهرباری
❈۱۰❈
نثارکرد زدینار و خواستی ملکا
که هدیه کردی جانی به جای دیناری
اگر بخواهی امروز جان برافشاند
که مال را نبود قیمتی و مقداری
❈۱۱❈
همیشه تا که بود در زمانه حیوانی
همیشه تاکه بود بر سپهر سیاری
همه جهان چو یکی نقطه باد درکف تو
به‌گرد نقطه زحکمت‌کشیده پرگاری
❈۱۲❈
تو جام بادهٔ عناب‌گون گرفته به‌دست
مخالف تو به‌دست بلا گرفتاری
فایل صوتی قصاید شمارهٔ ۴۵۰
صوتی یافت نشد!تصاویر
کامنت ها