امیر معزی:ای خداوندی که تاج دین پیغمبر تویی شاه عالم را و شاه شرق را مادر تویی
❈۱❈
ای خداوندی که تاج دین پیغمبر تویی
شاه عالم را و شاه شرق را مادر تویی
نازش سلطان محمد در عراق از نام توست
در خراسان نازش مُلک مَلِک سنجر تویی
❈۲❈
این دو خسرو را که آرام دل و جان تواند
در صلاح دولت و ملت نصیحتگر تویی
دولت جمشید و اسکندر به ایشان داد چرخ
آفتاب دولت جمشید و اسکندر تویی
❈۳❈
از تو جویند اهل دولت بهتری و مهتری
کز خداوندان دولت مهتر و بهتر تویی
ملک چون پیرایه و دین هدی چون افسر است
دُرّ آن پیرایه و یاقوت آن افسر تویی
❈۴❈
گرچه تخت و مسند تو در زمین دارد مکان
از جلال و قدر با هفتم فلک همبر تویی
همتی داری که این عالم به چشمت اندک است
اندر این عالم به همت عالمی دیگر تویی
❈۵❈
نیست با فرمان تو خلق زمین را داوری
زانکه بر روی زمین فرمانده و داور تویی
گر پناه پادشاهان لشکر و دولت بود
در همه کاری پناه لشکر دولت تویی
❈۶❈
دوستان خویش را سازندهٔ چون آب پاک
دشمنان خویش را سوزنده چون آذر تویی
گر فلک شد پادشاهی اندرو کوکب تویی
ور صدف شد پادشاهی اندرو گوهر تویی
❈۷❈
هرکه بیند طلعت و دیدار تو گوید مگر
مرتضی را جفت یا صدیق را دختر تویی
کار تو تسبیح و استغفار و روزه است و نماز
راست گویی مادر عیسی پیغمبر تویی
❈۸❈
گر به عقبی چشمهٔ کوثر نشان رحمت است
پس به دنیا برکنار چشمهٔ کوثر تویی
حرمت سلطان ملک در خاندان مملکت
حق واجب بود و آن حق را کنون حقور تویی
❈۹❈
خرم و شادی ز عمر و بخت فرزندان خویش
شاد و خرم همچنین ز امروز تا محشر تویی
روز و شب کار معزی آفرین و مدح توست
کافرین مدح را شایسته و درخور تویی
❈۱۰❈
دفتر و دیوان اشعارش گرفت از تو شرف
کز شرف آغاز هر دیوان و هر دفتر تویی
ملک و دین تا جاودان از رای تو پابند تو
زانکه عالی رای و ملک آرای و دینپرور تویی
❈۱۱❈
فال و بخت و اختر تو بر جهان پاینده باد
زانکه میمون فال و فرخ بخت و نیکاختر تویی
کامنت ها