امیر معزی:خداوندی که تاج دین و دنیاست بهدولت دین و دنیا را بیاراست
❈۱❈
خداوندی که تاج دین و دنیاست
بهدولت دین و دنیا را بیاراست
از آن تاجی است در دنیا و در دین
که انعلا مرکب او تاج جوزاست
❈۲❈
دلیل دولتش چون روز روشن
بههفت اقلیم گیتی آشکار است
ز فر بخت آن سلطان عالم
به از کسری و ذوالقرنین و داراست
❈۳❈
تو گویی دولت او آفتاب است
که نور او به شرق و غرب پیداست
ز اقبال دعا و همت اوست
که سلطان بر همه خصمان تواناست
❈۴❈
ضمیر روشن و اندیشهٔ او
کف موسی و افسون مسیحاست
ز تدبیرش میان پادشاهان
وفا و بیعت و صلح و مداراست
❈۵❈
سزاوار نثار مجلس اوست
هر آن گوهرکه اندر کوه و دریاست
همه اقبال و دولت بهرهٔ اوست
همه ادبار و محنت بهر اعداست
❈۶❈
برو هر روز خواهد بود خوشتر
که ایزد کار او دارد همی راست
ز دی بودش اشارتهای امروز
در امروزش سعادتهای فرداست
❈۷❈
ز فرّ طلعت او طبع گیتی
اگر دی پیر بود امروز برناست
زمین از موکب او جون سپهرست
ثَری از حشمت او چون ثُریّاست
❈۸❈
کنون در جامهٔ سبزست هر شاخ
بر آن صورت که در فردوس حوراست
لباس جویبار و فرض کهسار
به زنگار و بقم گویی مطراست
❈۹❈
بههر دشتی کنون جای نظاره است
بههر باغی کنون جای تماشاست
از آن صحرا چنین سبزست و خرم
که عالی بارگاه او به صحراست
❈۱۰❈
بهاری فرخ و عیدی خجسته است
به هر دو روزگار او مهناست
مهنا باد دایم روزگارش
که اسباب مراد او مُهیّاست
❈۱۱❈
همیشه تا که بر گردون ستاره
چو سیم ریخته بر روی میناست
به خاتون باد فرخ روز سلطان
که خاتون مادر بیمِثل و همتاست
❈۱۲❈
به سلطان باد روشن چشم خاتون
که سلطان خسروی دانا و زیباست
جهان خالی مباد از شاه سنجر
که تخت خسروی را در یکتاست
کامنت ها