امیر معزی:همیشه دولت و اقبال شاه سنجر باد به بزم و رزم کفش جفت جام و خنجر باد
❈۱❈
همیشه دولت و اقبال شاه سنجر باد
به بزم و رزم کفش جفت جام و خنجر باد
ز جشن عید همه جشنهاش خوبترست
ز روز عید همه روزهاش خوشتر باد
❈۲❈
همیشه کُنیت و نام و خطاب و القابش
جمال خطبه و فخر خطیب و منبر باد
بلند همت او از فلک گذشته شدست
بلند رایت او با فلک برابر باد
❈۳❈
ز دار ملک به هر مملکت که روی نهد
چو نام خواجه بر آن مملکت مظفر باد
خدایگان جهان حقورست و مُلک حق است
ز بهر امن جهان حق بهدست حقور باد
❈۴❈
به خسروی و شهنشاهی از خلیفهٔ حق
سزای خاتم و عهد ولوا و افسر باد
ز نیکبختی و نیکاختریش در دو جهان
تفاخر پدر و نازش برادر باد
❈۵❈
چنانکه هست زمانه منور از خورشید
ز فر طلعت او ملک و دین منور باد
به شرق و غرب کجا ظالمی و مظلومی است
میان هر دو به انصاف و عدل داور باد
❈۶❈
رسوم او شرف دولت سلاطین باد
فتوح او علم ملت پیمبر باد
سِنان نیزهٔ او را قضا مُتابع باد
عنان مرکب او را صبا مسخر باد
❈۷❈
به روز رزم چوگردون تنش توانا بود
به روز بزم چو دریا دلش توانگر باد
به ترک و روم یسار غنیمت و سپهش
زگنجخانه ی خانان و قصر قیصر باد
❈۸❈
بر آن زمین که جنود عدو مقام کنند
ز چرخ تا گه محشر نهیب محشر باد
در سعادت و دولت گشاده باد بر او
عدوی او ز مذلت چو حلقه بر در باد
❈۹❈
اگر زمانه چو بحرست و ملک چون صدف است
فضایل و هنرش در صدف چو گوهر باد
چو جد و چون پدر از مردی و هنرمندی
کجا به رزم نهد روی پشت لشکر باد
❈۱۰❈
شعاع رایت رایش به هفت گردون باد
شکوه نامه و نامش به هفت کشور باد
سریر بارگه او ز شاخ طوبی باد
شراب بزمگه او ز آب کوثر باد
❈۱۱❈
نگار مجلس میمون و جشن فرخ او
چو نقش آزر و عید خلیل آزر باد
منم ثناگر او روز و شب به جان و به دل
هزار بنده چو من پیش او ثناگر باد
❈۱۲❈
بقاش باد و همه خلق خود همیگویند
که تا بقاست جهان را بقای سنجر باد
کامنت ها