امیر معزی:تیر شه را به نظم بستودم شکر کرد و به فخر سر بفراشت
❈۱❈
تیر شه را به نظم بستودم
شکر کرد و به فخر سر بفراشت
آمد و بوسه داد سینهٔ من
رفت و پیکان به سینه در بگذاشت
❈۲❈
من ندانم که این ودیعت را
سینه تا کی نگاه خواهد داشت
کامنت ها