امیر معزی:مشک نقاب قمر خویش کرد سیم حجاب حجر خویش کرد
❈۱❈
مشک نقاب قمر خویش کرد
سیم حجاب حجر خویش کرد
تا من بیچارهٔ دل خسته را
عاشق اندوه بر خویش کرد
❈۲❈
عیش من از ناخوشی آن خوش پسر
همچو شرنگ از شکر خویشکرد
دید دلم ناوک مژگان او
حلقهٔ زلفش سپر خویش کرد
❈۳❈
کردم با او ز لطافت بسی
آنچه پدر با پسر خویش کرد
کامنت ها