امیر معزی:بسکه من دل را بهدام عشق خوبان بستهام از نشاط روی ایشان توبهها بشکستهام
❈۱❈
بسکه من دل را بهدام عشق خوبان بستهام
از نشاط روی ایشان توبهها بشکستهام
جستهام او را که او را دیده تیر انداخته است
تا دل و جان را به تیر غمزهٔ او خستهام
❈۲❈
هرکجا سوزندهای را دیدهام چون خویشتن
دوستی را دامن اندر دامن او بستهام
دوستانم بر سرکارند در بازار عشق
من چو معزولان چرا درگوشهٔ بنشستهام
❈۳❈
گر به ظاهر بنگری درکار منگویی مگر
با سلامت همنشین و از خصومت رستهام
این سلامت راکه من دارم ملامت در قفاست
تا نپنداری که از دام ملامت جستهام
❈۴❈
نوک خار هجر این یاران مشکین موی را
از جفای دوستان در دیدگان بشکستهام
کامنت ها