امیر معزی:ای پسر ما دل ز تو برداشتیم بار عشق تو به تو بگذاشتیم
❈۱❈
ای پسر ما دل ز تو برداشتیم
بار عشق تو به تو بگذاشتیم
تا تو ما را دوست از دل داشتی
ما تو را چون جان و دل پنداشتیم
❈۲❈
چون تو برگشتی و دل برداشتی
از تو برگشتیم و دل برداشتیم
ما همین پنداشتیم از تو نخست
هم چنان آمد که ما پنداشتیم
❈۳❈
تا کی از بدمهری و بیگانگی
ما تو را بیگانهوار انگاشتیم
چند از این قلاشی و ناداشتی
ما نه قلاشیم و نه ناداشتیم
❈۴❈
مهر خرسندی کنون بر دل زدیم
تخم صبر اندر دل و جان کاشتیم
بر سرکوی تو خواندیم این غزل
رخت بر بستیم و دل برداشتیم
کامنت ها