امیر معزی:بر من این رنج و غم آخر به سر آید روزی لب من بر لب آن خوش پسر آید روزی
❈۱❈
بر من این رنج و غم آخر به سر آید روزی
لب من بر لب آن خوش پسر آید روزی
گر چه دورم زبر یار بدان خرسندم
که مرا زو به سلامت خبر آید روزی
❈۲❈
ضربت هجر همی خسته کند جان مرا
آه اگر ضربت او کارگر آید روزی
هر شبی قافلهٔ وصل ز من دورترست
آخر این قافله نزدیکتر آید روزی
❈۳❈
ماه اقبال بر آید ز سر کوه مراد
گر نگارم ز سرکوی درآید روزی
آسمان گر نکشیدست قلم بر نامم
نامم از نامهٔ اقبال برآید روزی
❈۴❈
راه برتافته از ره بره آید وقتی
نجم بگریخته از در به در آید روزی
دولت نیک مرا کشت بسی تخم امید
تخم دولت چو بکاری به بر آید روزی
❈۵❈
در جهان دل نتوان بست که نیک و بد هم
گرچه بسیار بپاید به سر آید روزی
کامنت ها