امیر معزی:آن صنم کاندر دو لب تنگ شکر دارد همی بر سر سرو روان شمس و قمر دارد همی
❈۱❈
آن صنم کاندر دو لب تنگ شکر دارد همی
بر سر سرو روان شمس و قمر دارد همی
حلقههای زلف او عمدا کند زیر و زبر
تا دل و جانمرا زیرو زیردارد همی
❈۲❈
تلخ گفتار است و شیرین لب نگارین روی من
وین عجب بنگر که زهر اندر شکر دارد همی
آیت و اللیل بر خواند همی شمس الضحاش
تا نقاب از آیت وَالْفَجر بردارد همی
❈۳❈
آتش عشقش ببرده است آب رویم تا مرا
لب از آتش خشک و چشم از آب تر دارد همی
گر نخواهد تا غنی گردد ز سیم و زر چرا
اشک من چون سیم و رخسارم چو زر دارد همی
کامنت ها