گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

انوری:بیا ای جان، بیا ای جان، بیا فریاد رس ما را چو ما را یک نفس باشد، نباشی یک نفس ما را

❈۱❈
بیا ای جان، بیا ای جان، بیا فریاد رس ما را چو ما را یک نفس باشد، نباشی یک نفس ما را
ز عشقت گرچه با دردیم و در هجرانت اندر غم وز عشقِ تو نه بس باشد ز هجرانِ تو بس ما را
❈۲❈
کم از یک دم زدن ما را اگر در دیده خواب آید غمِ عشقت بجنباند به گوش اندر جرس ما را
لبت چون چشمهٔ نوش است و ما اندر هوس مانده که بر وصلِ لبت یک روز باشد دست‌رس ما را
❈۳❈
به آبِ چشمهٔ حیوان حیاتی انوری را ده که اندر آتشِ عشقت بکُشتی زین هوس ما را

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امین کیخا
2014-10-19T00:45:14
آتش بجز آتر و آتور و آذر و ... که همه شنیده اند یک لغت به اوستایی و سانسکریت هم دارد ignay به اوستایی یعنی آتش جالب است بدانید که ignition به انگلیسی با این ignay به اوستایی همریشه است و واژه ای آریایی کهن است پس برای ignition که امروز احتراق ترجمه می شود می توان نوشت ایگنیدن . در نسک های پهلوی برای سوزاندن در جایی آذربیز کردن را هم دیده ام که زیباست .
سید حسین محمدی روشن
2021-02-17T14:29:21
زنده باشی استاد کیخا
علیرضا بدیع
2023-08-10T16:39:43.1630114
مصراع دوم خطا تایپ شده: ز عشق تو نه بس باشد... صحیح است.